کد خبر: 37 ۱۹:۳۰ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۸

بادامچیان در گفتگو با خبرگزاری دانشجو

به هاشمی گفتم ما یک ولی بیشتر نداریم و آن هم آیت‌الله خامنه‌ای است/ روایت بادامچیان از رای نیاوردنش برای مجلس نهم

در مجلس نهم خیلی از اصلاح طلبان کوشیدند که نیرو داشته باشند بعضی از دوستان دیگر از طریق دولت هم دوباره همین کار را کردند آنان هم دنبال این بود که از سوی دولت نمایندگان بیشتری را به مجلس بفرستند اما طبعا دولت در انتخابات ما به دلیل نظارت شورای نگهبان، فرهنگ مردم، فضا، قانون نظام جمهوری اسلامی و قانون انتخابات نمی تواند خیلی دخالت کند و از طریق دخالت نمی تواند کار کند ولی از طریق تقویت نیروهای مطلوبش می تواند اعمال نظر بکند و بالاخره در هر حال فرماندار در چینش نیروهای معتمد مردم نقش دارد خیلی زورش نمیرسد و ترکیب قانون اساسی و قوانین ما به گونه ای است که اجازه دخالت نمی دهد نظارت ولایت امر هم خودش یک بحث مهمی است.

به هاشمی گفتم ما یک ولی بیشتر نداریم و آن هم آیت‌الله خامنه‌ای است/ روایت بادامچیان از رای نیاوردنش برای مجلس نهم

صبح یکی از روزهای زیبای بهمن ماه اسدالله بادامچیان از پایه گذاران حزب موتلفه اسلامی مهمان خبرگزاری ما بود؛ گفتگوی ما با وی از جایی آغاز شد که بادامچیان به بیان خاطراتش از زمان تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجوان پرداخت. بادامچیان که بیش از 50 سال عمرش را در کارزار سیاسی کشور سپری کرده عضویت در کمیته استقبلال از امام (ره)، نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، معاون سیاسی رئیس قوه قضائیه در زمان آیت الله یزدی، رئیس کمیسیون ماده 10 احزاب و عضویت در هیات مدیره بنیاد فارابی را در کارنامه خود دارد. همنشینی با این فعال با سابقه سیاسی با نکات بسیاری همراه بود که در ادامه قسمت اول آن را از نظر می‌گذارنید.

 

- امام(ره) در جریان ملاقات بازرگان با برژنسکی نبود؛ حزب جمهوری اسلامی در این زمینه بازرگان را استیضاح کرد.

 

- بازرگان در جزوه اش گفت اختلاف من با امام بر سر این است که امام همه چیز از جمله ایران را برای اسلام می خواهد من همه چیز از جمله اسلام را برای ایران می‌خواهم.

 

- تعدا زیادی از نامزدهای انتخاباتی که از رحیمی پول گرفتند رای نیاوردند.

 

- در انتخابات مجلس نهم مردم اقبالی به کاندیداهای اصلاح طلبان نداشتند.

 

- حجت الاسلام تقوی وارد سازوکار انتخاباتی نمی شود و فقط بحث همگرایی اصولگرایان را دنبال می کند.

 

- استکبار به شدت در راه طراحی برای یک انتخابات تونسی در ایران است اگر این هم نشد از طریق فتنه این کار را دنبال می کنند.

 

- اصلاح‌طلبان در صددند با استفاده از دولت آقای روحانی که به عنوان اعتدال آمده ولی اینها را پر و بال داده و اینها هیچ اعتقادی به شخص آقای روحانی ندارند و این را ابزار خودشان می دانند، مجلس دهم را در اختیار بگیرند.

 

- در بخش مربوط به اصولگرایان هم چندین سلیقه های مختلف مشغول به کار است جبهه پایداری ها ،جبهه آقای رضایی، جبهه آقای قالیباف، جبهه پیروان خط امام و موتلفه و ماورای این قضایا آقای احمدی نژاد و دوستانش هم مشغول است من فکر می کنم انتخابات مجلس دهم ما یک انتخابات پرماجرا، پرهیاهو و پر سر و صداست.

 

- روزنامه ایران دقیقا هر روز علیه همه تیغ می کشد و آنها هم از این طرف علیه دولت تیغ می کشند.

 

- همه دولت ها علاقه‌مندند که مجلس تابع آنها باشد و به نظرم این مسئله استثنا هم نداشت و از این که مجلس مستقل باشد خیلی خوش شان نمی آید.

 

- در رابطه با دولت دوره دوم آقای احمدی نژاد اگر نبود رعایت نظر ولایت، قطعا دولت احمدی نژاد را استیضاح می کردند و به عدم کفایت می رساندند.

 

این دولت است که باید خودش را با نمایندگان ملت همراه کند و گاهی اوقات نمی کند؛ معتقدم که هر دولتی بخواهد بایستد و  به مجلس اصرار کند اشتباه می کند.

 

- در زمان تشکیل ائتلاف 2+1 نامه ای برای عسگراولادی نوشتم و به وی گفتم که اینها یک ضربدر یک ضربدر یک نیستند که بشوند یک. اینها یک به علاوه یک به علاوه یک هستند و بعید است که به نفع هم کنار بروند.

 

- در انتخابات مجلس به فرموده آیت الله مهدوی کنی عمل کردیم و تبلیغ جداگانه انجام ندادیم به همین دلیل رای نیاوردیم در واقع به تکلیف شرعی عمل کردیم.

 

- به هاشمی گفتم شما خودتان می دانید که ما یک ولی بیشتر نداریم و وقتی یک ولی داریم که آن هم مقام معظم رهبری است دیگر ما به علاوه خط ولایت چیز دیگری نداریم.

 

خط اصلاح طلبی خطی نیست که منطبق بر خط امام و ولایت و خط انقلاب اسلامی باشد، بلکه با آن فاصله دارد.

 

- اگر مجموعه ای در فکر قدرت طلبی و قدرت گیری هست میخواهد اسمش را اصولگرا بگذارد، اصلاح طلب بگذارد، مجاهد خلق بگذارد، فدایی خلق بگذارد، هر چه می خواهد بگذارد این بوی تعفن قدرت طلبی و ریاست طلبی دنیا پرستی می دهد.

 

محور اصولگرایان در انتخابات جامعتین است و ما آیت الله مصباح را از جامعتین جدا نمی دانیم.

 

- با آیت الله مصباح به راحتی می شود به تفاهم رسید اما با این گروه های سیاسی نه/ ما با ایشان 40 سال است که کار می کنیم و ما در مسئله بزرگان از علما ما معتقد به احترام گذاری هستیم اختلاف سلیقه هم همیشه است.

 

 

 

 

همانطوری که اطلاع دارید انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال آینده برگزار می شود, با توجه به این مهم لطفا درباره آسیب شناسی ناظر بر انتخابات مجلس گذشته بفرمایید که نقاط ضعف و قوت کجا و چه بود؟ و  اینکه الگوی مطلوب برای ورود اصولگرایان به انتخابات پیش رو  چیست؟

 

انتخابات مجلس نهم جریانش گذشته است بررسی های این مدلی نیاز به تجربه آموزی، ارزیابی و  فرصت خاصی دارد  طبعا ما در انتخابات مجلس هشتم که 5+6 را داشتیم که سه ضلع شدند، ضلع رایحه خوش و ایثارگران و رهپویان ضلع جبهه پیروان و موتلفه با پنج نفر از چهره های روحانی و دکتر ولایتی آن یک شیوه خاص دیگری بود و در مجلس نهم باز یک چیزی شبیه همان منتها 7+8 بود و مقداری گستردگی پیدا کرد.

 

 طبعا زمان فرق کرده بود در این دوره برخی کوشیدند که اکثریت مجلس را یا یک فراکسیون نیرومند در مجلس پدید بیاورند و در نتیجه فاصله ها و اختلافات و  مشکلات مان هم زیاد شد.

 

شاید در انتخابات مجلس هشتم بود که دوستان رایحه خوش غیر از اینکه ما سه گروه با هم یکی شده بودیم درصدد برآمدند که یک طیف 180 نفری را به نمایندگی رایحه خوش به مجلس بفرستند که مجلس در اصل در اختیار دولت قبلی باشد.

 

 

اینکه آقای رحیمی در نامه می گوید 170 نفر نماینده این 170 نامزد است نه 170 نماینده؛ که در کنار تفاهمی که ما با هم کرده بودیم این کار انجام شد ما هم مایل به این کار نبودیم شاید شخص من که معمولا سعی می کنم تجربیاتم را در اختیار دوستان قرار دهم تذکر دادم اما آنها در حلقه دولت قبلی نظرشان قطعا این بود به همین  علت هم هزینه هایشان بالا رفت و گرفتار شدند و آقای رحیمی می گوید من یک میلیارد و 200 میلیون تومان از آقای ابدالی گرفتم و به 170 نماینده دادم که پول عمده ای هم نمی شود می شود نفری شش میلیون تومان، که با شش میلیون تومان اگر هر کسی بخواهد خودش روی صحنه بیاید یک مقداری بیشتر از این که اگر بخواهد کم خرج بکند هزینه می شود. به هر حال آن مشکل پیش آمد که آنها خیلی شان رای نیاوردند که مجلس هشتم در مجموع اصولگرا شد.

 

در مجلس نهم خیلی از اصلاح طلبان کوشیدند که نیرو داشته باشند بعضی از دوستان دیگر از طریق دولت هم دوباره همین کار را کردند آنان هم دنبال این بود که از سوی دولت نمایندگان بیشتری را به مجلس بفرستند اما طبعا دولت در انتخابات ما به دلیل نظارت شورای نگهبان، فرهنگ مردم، فضا، قانون نظام جمهوری اسلامی و قانون انتخابات نمی تواند خیلی دخالت کند و از طریق دخالت نمی تواند کار کند ولی از طریق تقویت نیروهای مطلوبش می تواند اعمال نظر بکند و بالاخره در هر حال فرماندار در چینش نیروهای معتمد مردم نقش دارد خیلی زورش نمیرسد و  ترکیب قانون اساسی و قوانین ما به گونه ای است که اجازه دخالت نمی دهد نظارت ولایت امر هم خودش یک بحث مهمی است.

 

این دوره هم اینها خیلی کوشیدند که در این زمینه به صحنه بیایند و نظرشان هم این بود که اصلاح طلبان دیگر چیزی نیستند و می توانند خودشان آزادانه تبلیغات کنند و هرکس آمد اصولگراست و نتیجه اش این شد که در انتخابات با همه این بحث ها ما در مجلس نهم اکثریت قریب به اتفاق اصولگراست نه اصولگرا به معنای طیف اصولگرا بلکه به معنای طیفی که ولایت فقیه، قانون اساسی،خط امام و ولی امر را قبول دارد.

 

ما در موتلفه اسلامی در مجلس نهم حدود 200 نفر را حمایت کردیم که از آن 128 نفر رای آوردند اینها همه موتلفه ای نیستند در نتیجه مجلس نهم یک مجلسی است که در مجموع در چارچوب اصولگرایی است و جالب است که علیرغم تبلیغات گسترده اصلاح طلبان از حدود 40 اصلاح طلب مجلس هشتم این دوره به قول خودشان 11 نفر وارد شدند یعنی مردم اقبالی به آنها نکردند.

 

 

در مجموع این مجلس مثل همه مجالس نقاط قوت خوبی دارد، نقاط ضعفی هم دارد و اما اینکه بخواهیم برای مجلس دهم بحث کنیم این که شما می فرمایید نقاط قوت و ضعف را بررسی کنیم حتما این کار را باید کرد. چه در مسئله قانون انتخابات که در دست بررسی است و  چه در ترکیب وحدت نیروها، چه در همگرایی نیروها در رابطه با مسئله معرفی نامزدها چرا که همگرایی غیر از وحدت است.

 

 در این زمینه همه در حال تلاش هستیم. همگرایی اصولگرایان امروز توسط جناب آقای حجت الاسلام تقوی دنبال می‌شود اما وارد سازگار انتخاباتی نمی شوند. اما کلیت این مسئله که سعی می کند اصولگرایان را با هم همگرا کند اقدام بسیار شایسته ای است و مورد استقبال همه است.

 

اما سازوکار انتخاباتی به گونه ای دیگر است که آن سازوکار به نظر می رسد که الان در وضعیتی که ما داریم

امروز استکبار با جدیت در حال طراحی یک انتخابات تونسی در ایران است، چون از حمله به ایران، از سازش ایران در مذاکرات هسته‌ای نا امیدند و از مسائل دیگر فروپاشی ایران را دنبال می‌کنند. حتی اگر از طریق انتخابات تونسی هم نشد از طریق اغتشاشات و فتنه‌ای این کار را پیگیری می‌کنند، همان طور که در انتخابات 88 این را دنبال کردند. با این تفاوت که اینبار از تجربیات فتنه 78 و 88 بهره می‌گیرند.

 

در داخل کشور معاندان و ضد انقلابیون که تعداد خیلی زیادی هم نیستند اما بالاخره هر اقلیتی ولو محدود تاثیرگذار است، آنها هم آب به آسیاب بریز دشمن هستند و طبعا نمی‌گویند ما نوکر آمریکا هستیم، لذا اینها هم مشغول فعالیت و دسیسه هستند.

 

طبعا اصلاح طلبان در صددند که با استفاده از دولت آقای روحانی که به عنوان اعتدال آمده ولی اینها را پر و بال داده‌، اما اینها هیچ اعتقادی به شخص آقای روحانی ندارند و دولت را ابزار خودشان می دانند، دنبال این هستند که از این موقعیت استفاده کنند و مجلس دهم را در اختیار بگیرند. مهره هایشان را هم در فرمانداری‌ها چیده‌اند. 

 

طبعا جریان دوستان دولت آنهایی که بحث اعتدال دارند آنها هم مشغول فعالیت هستند که مجلسی همگرای با دولت اعتدال و تدبیر شکل بگیرد.

 

 

در بخش مربوط به اصولگرایان هم چندین سلیقه مختلف مشغول به کار است، جبهه پایداری یک سلیقه، جبهه آقای رضایی با عنوان جبهه ایستادگی، جبهه آقای قالیباف، جبهه پیروان خط امام و موتلفه و ماورای این قضایا آقای احمدی نژاد و دوستانش هم مشغول هستند؛ لذا من فکر می‌کنم انتخابات مجلس دهم یک انتخابات پرماجرا، پرهیاهو و پر سر و صداست.

 

طبعا در طول این مدت باید منتظر تهاجمات به یکدیگر هم باشیم؛ مشابه‌اش را داریم می‌بینیم که روزنامه دولتی ایران دقیقاً هر روز علیه همه تیغ می‌کشد و دیگران هم علیه دولت تیغ می‌کشند؛ این مسئله قطعاً در سال آتی بیشتر می‌شود.

 

مسئله ای که در مورد مجلس هشتم بیشتر و در مورد مجلس نهم کمتر مطرح شد این بود که مجلس مخالف نظر دولت‌های وقت است و به این علت میان قوا اختلاف انگیزی می‌شود و با همین منطق و دلیل عده‌ای اعتقاد دارند مجلس دهم باید هم نظر با دولت باشد و گرایش سیاسی و منش فکری خود را به اعتدال، جناح روحانی و حتی اصلاح‌طلبان نزدیک کند، نظر شما در این خصوص چیست؟

 

همه دولت‌ها علاقه‌مندند که مجلس تابع آن‌ها باشد و به نظرم این مسئله استثنا هم نداشت. علاقمندند که مجلس با آن‌ها باشد چون می‌خواهند کار کنند و از این که مجلس مستقل باشد خیلی خوش شان نمی‌آید. یعنی یکی نیست بگوید من مجلس تابع دولت می‌خواهم. وکیل الدوله بودن خود یک بحثی است یعنی امری طبیعی است؛ شما هم در دولت بروید همین طور می‌شوید.

 

این نمایندگان هنگامی که  در مجلس هستند با دولت یک موضع دارند، وقتی نیستند مثل آقای حاج بابایی می روند در دولت، از  آن طرف دولتی می‌شوند و طبیعی است. این اندازه را باید قبول کنید انسان کار غیرطبیعی می‌کند و به بن‌بست می‌رسد.

 

از جانب مردم کدام قابل قبول‌تر است؟

 

در قانون اساسی سه قوه مستقل‌اند و آنان باید هماهنگ با ولایت باشند ولی امر هماهنگ کننده سه قوه است؛ بنابراین وقتی که سه قوه باید با هم هماهنگ و مستقل باشند پس مجلس هم باید مستقل باشد و دیگر نمی تواند تابع دولت باشد و دولت تابع قانون است نه تابع خاص این و آن نماینده پس دولت هم این مسئولیت را دارد.

 

 اگر مشکلی در هماهنگی پیش آمد ولی امر باید حل کند، پس ما اگر مجلس ولایی بگذاریم به نفع قانون اساسی، به مصلحت نظام، به نفع مردم و به نفع سه قوه عمل کردیم و آن وقت سه قوه مستقل می شوند.

 

اگر مجلس غیر ولایی باشد خوب می خواهد برود با دولت ساخت و پاخت کند، بالاخره نمایندگان منافع‌شان برای انتخاب در دوره بعد گاهی با دولت گره می‌‌خورد، گاهی با دولت گره نمی‌خورد؛ اینجا می‌شود همان دعواهای بین دولت و مجلس، این تقابل می‌شود! اما اگر ولایی باشد همانند مجلس هشتم در رابطه با دولت دوره دوم آقای احمدی‌نژاد هیچ  همراهی با او نداشت و اگر نبود رعایت نظر ولایت قطعاً دولت احمدی‌نژاد را استیضاح می‌کردند و به عدم کفایت می‌رساندند.

 

حال اگر مجلسی باشد که خیلی با دولت همراه شود مثل مجلس ششم؛ این باز نمی‌تواند به وظیفه نمایندگی‌اش عمل کند. بنابراین ما باید به ملت مان بگوییم مجلس قوه مستقلی است، حتی مجلس نماینده ای از طرف دولت ندارد، مجلس نماینده ملت است، وزرا نماینده دولت هستند، بلکه وزرا هم نماینده دولت نیستند، وزیر معرفی شده رئیس جمهور است نه منصوب رئیس جمهور. منصوب مجلس است تا بتواند نماینده منصوب نمایندگان ملت باشد، یعنی مردمی بودن جمهوریت نظام حفظ بشود و لذا وزیر منتخب و منصوب مجلس است و به همین دلیل می توانند استیضاحش کنند.

 

 

بنابراین مجلسی مستقل و ولایی باید داشته باشیم تا به دعوا با دولت برنخیزد و یا تابع بلاجهت دولت نشود و هماهنگ از طریق اطاعت از ولایت برای دولت باشد و دولت اگر دولت ولایی باشد با مجلس اختلاف پیدا نمی‌کند. اختلاف سلیقه در بعضی مسائل دارد که در آنجا دیگر روشن است حکمیتش یا پای شورای نگهبان یا مجمع تشخیص مصلحت یا نظر ولایی است.

 

ارزیابی تان از تعامل مجلس فعلی با دولت چیست؟

 

در بخش هایی که مصلحت نظام می یابند و تایید می کنند خوب است. یکی از تعاملات اش این است که به وزرایش رای بدهد مجلس هم زود رای داد و انتخاب شدند و اینکه سعی می کند زیاد استیضاح زیاد نکنند والا الان مجلس اختیار دارد و می تواند از این وزرا نصفی شان را استیضاح کند و رای هم به آنها ندهد، در نتیجه دولت مجبور می شود‌ وزرای جدید معرفی کند اما مجلس این کارها را نمی کند بلکه مدارا می کند. این دولت است که باید خودش را با نمایندگان ملت همراه کند و گاهی اوقات نمی کند.

 

عده ای عنوان می کنند که در بحث وزیر علوم مجلس لجبازی کرد آیا شما قائل به این هستید؟

 

مجلس اصلا لجبازی نمی کند، نیاز به لجبازی ندارد. اختیار پای مجلس است، اگر رئیس جمهور 50 نفر را هم وزیر معرفی کند که مجلس وظیفه خود نبیند آنها را به عنوان وزیر رای بدهد خوب وظیفه شرعی اش این است که ندهد و دیگر لجبازی نمی خواهد، اختیار دست آنان است.

 

دولت روحانی وزرایی را معرفی می کرد که می رفتند آنجا نمایندگان می گفتند شما در فتنه چه کاره بودید؟ خوب در فتنه بودند و بعد آن یکی که رای دادند او آمد رفت شروع کرد باز همین کارها را کرد، خب اسیتضاحش کردند، هیچ طوری هم نشد.

 

عملکرد دولت را با توجه به اینکه مثلاً بعد از اینکه این ماجراها گذشت اما رئیس جمهور همچنان اصرار داشت که نیلی را به عنوان رئیس دانشگاه تهران معرفی کند چطور ارزیابی می‌کنید؟

 

من معتقدم که هر دولتی بخواهد بایستد و به مجلس اصرار کند اشتباه می کند. اینکه این حق نمایندگان ملت است و روال قانون اساسی است دولت باید وزیرش را معرفی کند به مجلس. دولت باید سعی کند کسی را معرفی کند که مجلس بتواند رای بدهد.

 

حال بنده رئیس جمهور اصولگرا در دوران مجلس ششم هستم و می خواهم وزیر به مجلس معرفی کنم که رای هم بیاورد، خب یک آدم حزب اللهی دبش داغ ناب به تمام معنا معرفی کنم خب رای نمی‌دهند! این که روشن است.

 

کسی را باید معرفی کنیم که بتواند از آن مجلس رای بگیرد. حالا من در مجلس اصولگرا، یک اصلاح طلب ناب به تمام معنای طرفدار فتنه معرفی کنم معلوم است رای نمی‌دهند. حتی اگر رای دادند با وی همراهی نمی‌کنند.

 

آقای بادامچیان فرمایشی راجع به اینکه مجلس هشتم و نهم بیشتر گرایشات سیاسی شان در رابطه با بحث اصولگرایی بود داشتید شما قائل به این هستید که گفتمان اصولگرایی را از نمایندگانی که با عنوان اصولگرایان شناخته می‌شوند باید تفکیک کرد و وقتی می‌خواهیم بگوییم مجلسِ ... بگوییم مجلس اصولگرایان نه اصولگرایی؟

 

حرف شما درست و صحیح است.

 

احمدی نژاد را اصولگرا می‌دانید؟

 

بود اما الان او را اصولگرا نمی‌یابم.

 

به نظرتان به کدام جناح گرایش پیدا کرده است؟

 

الان خودش است. او خودش و دار و دسته اش هستند.

 

در بحث وحدت و همگرایی سابقا از شما خواندم که گفته بودید همگرایی و وحدت را از هم جدا می دانید لطفاً در این باره توضیح بدهید؟ گفته بودید وحدت را با جریان های غیراصولگرایی هم می پذیرید، این مسئله چگونه قابل اجرا است؟

 

وحدت این است که انسان درباره یک موضوعی به توحید کلمه برسد مثلا وقتی در دانش هسته ای به توحید کلمه می رسیم که دانش هسته ای حق مسلم ماست هیچ کس نمی تواند در آن تردیدی کند و این وحدت می شود.

 

همگرایی این است که طرف با دیگری گرایش خود را همراه می کند. مثلا  فرض کنید که نهضت آزادی ها می گویند ما به اصل ولایت فقیه معتقد نیستیم اما چون در قانون اساسی است و باید به آن ملتزم باشیم، ما التزام عملی داریم نه التزام اعتقادی، حالا اگر ما در این رابطه بخواهیم عمل کنیم همگرایی است.

 

ولی امر در یک موضوع نظر می دهد و ما به عنوان ولی فقیه و مبنای شرعی اطاعت از نظر ولی فقیه که نظر شخصش نیست و نظر برخاسته از مکتب است عمل می کنیم و آن بنا بر اینکه ایشان رهبر و ولی فقیه است و التزام به قانون اساسی دارد بدون اعتقاد عمل می کند و اینجا می شود همگرا. 

 

 

پس همگرایی فرق می کند یا مثلا احزاب در یک موضوعی ولو اینکه اختلاف سلیقه دارند ولی همگرا می شوند مثلا جبهه آزادی بخش فلسطین، مسلمان، غیرمسلمان و کمونیست که ضد اسلام است در آرمان فلسین و در مبارزه برای آزادی فلسطین با هم همگرایی می کنند ولی وحدت ندارند و اینا با هم فرق می کنند مثلا موتلفه اسلامی هیچ وقت با جبهه ملی به وحدت نمی رسید؛ چرا چون آن ملی گرا است و این مذهبی است ملیت را در تابعیت اسلام می خواهد ولی آن نه.

 

بازرگان در جزوه اش گفت  اختلاف من با امام بر سر این است که امام همه چیز از جمله ایران را برای اسلام می خواهد من همه چیز از جمله اسلام را برای ایران می خواهم و اینا وحدت پیدا می کنند نه، اما چون می خواهند در مورد ایران عمل کنند همگرایی می کنند و این فرق بین وحدت و همگرایی است.

 

در همگرایی انتخابات که من گفتم بله خب اگر ما برای مجلس مثلا حزب موتلفه اسلامی گفت برای تهران 30 نفر شخصیت برجسته، اصلح، شایسته و از همه طرف مطلوب نسل چهارم انقلاب و آشنا به مسائل قانون گذاری، مصلحت، رفع مشکلات و ... را معرفی کرد و همه این گروه ها هم رسیدند به اینجا که اینها بهترین هستند حالا اگر اصلاح طلبان هم گفتند 20 نفر از اینا را ما قبول داریم و ما برویم به 20 نفر از این فهرست ما برای بدهند شما باشید می گویید شما چون اصلاح طلب هستید به نامزدهای اصولگرای موتلفه اسلامی رای ندهید و آنها هم می گویند که رای دهید و خیلی هم خوب است و به اصلح هم رای بدهی.

 

با این تعاریفی که شما فرمودید ائتلافی که در انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفت را همگرایی می دانید یا وحدت؟

 

1+2 را می گویید.

 

بله

 

آن را هیچ نمی یافتم به علت اینکه یک نامه برای آقای عسگراولادی نوشتم به تحلیل های آنان خوش‌بین شدند و گفتند این 3 نفر می گویند که دو نفرمان به نفع یکی می رود کنار. نوشتم که اینها یک ضربدر یک ضربدر یک نیستند که بشوند یک. اینها یک به علاوه یک به علاوه یک هستند و بعید است که به نفع هم کنار بروند.

 

سازوکاری همچون 8+7، 6+5 را باهم مرور کردیم و  قاعدتا 1+2 هم از همان ساختارها پیروی کرد و طبیعتا هم این ساختار با توجه به مسائلی که گفتید به نتیجه نرسید و به نظر می رسد ناظر به انتخابات بعدی نباشد  و حتی در ساختارهای دیگری هم نتیجه خاصی به دست نیامد و در مجلس هم اصولگرایان دو دسته شدند.

 

چرا نرسید.

 

باز هم اصولگرایان در مجلس دو دسته شدند.

 

دو دسته بشوند. بالاخره آنجا با هم عمل کردند و به قول شما اصولگرایان مجلس را گرفتند بسیار خوب پس موفق بودند و 6+5 هم موفق بود اما موفقیت ها و شکست ها در عالم دنیا نسبی است.

 

اگر همه جریانات سیاسی داخل اصولگرایی پایبند به این سازوکار نباشد چه؟

 

ما یک بحث انتخابات داریم که ملت رای می دهد مثلا انتخابات آقای خاتمی و ناطق همه طیف ما متحد روی آقای ناطق بودند، ولی مردم به خاتمی رای دادند. در انتخابات بعد دولت دست خاتمی بود و مجلس دست طیف آنها بود و وزیر کشور آقای موسوی لاری بود ولی مردم به هاشمی هم رای ندادند و به احمدی نژاد رای دادند. انتخابات ما آزاد است.

 

 اینکه شما می گویید همه اینا با هم یک گروه بشوند همه اینا اگر در ضابطه ملت و در ارتباط با ولایت بروند چون امت با امام جامعه است و مردم آقا را قبول دارند از همه ما بیشتر. حتی آدم هایی که مذهبی هم نباشند اگر عقل داشته باشند آقا را قبول دارند و آنچه که آقا خط را نشان می دهد مردم به دنبال آن می روند حالا همه ما سر و صدا کنیم هم فایده ندارد و آن خواسته عمومی مردم ما هم آن است و هر آنچه که تشخیص دادند را عمل می کنند.

 

خودتان آسیب شناسی کردید که چرا در انتخابات مجلس نهم رای نیاورید.

 

شخصا؟

 

بله.

 

 آسیب شناسی نمی خواست. در مسئله انتخابات یک مرتبه بعضی دوستان ما که مسئولیت تبلیغات را بر عهده داشتند نظر دادند که ما فقط برای تیپ خودمان تبلیغات می کنیم، نمی خواهم نام ببرم، در نتیجه در جمع ما یکی از دوستان موثرمان پیشنهاد داد که وقتی برای 25 نفر دور دوم کار نمی کنند ما بیاییم 12 نفر خودمان را جدا مشخص کنیم و روی آنها کار کنیم و آنها برای خودشان کار کنند و ما 12 نفر را خودمان کار کنیم چون آنها کار نمی کنند.

 

پوسترشان هم چاپ کردیم آیت الله مهدوی باخبر شدند و توسط حجت الاسلام تقوی پیغام دادند که این کار را شماها نکنید و ما نیز بر اساس تکلیف شرعی مان و چون یکی از کسانی که نظرش را به عنوان تکلیف شرعی قبول داشتیم مرحوم مهدوی کنی بود بعدازظهر خدمت شان رفتم که ایشان نیز در دانشگاه امام صادق روضه داشت و گفتم اینکه شما می فرمایید که ما این کار را نکنیم،  آنها صراحتا گفتند که ما این 25 نفر را تبلیغ نمی کنیم و فقط دوستان خودمان را تبلیغ می کنیم، حال شما بگویید خلاف قرار و تعهد است و آنچه که مهم است اینجاست که این دوستان گفتند که ما اینجا این کار چاپ کنیم و خودمان هم تبلیغ کنیم و اینکه شما فرمودید را اطاعت کردیم اما در این صورت من، اقای حبیبی، آقای انصاریان و دامادتان رای نخواهیم آورد.

 

 

ایشان فرمودند ولو اینکه رای نیاورید تکلیف شرعی تان این است که این کار را نکنید و من گفتم ولو دیگر ندارد آقای مهدوی، من همه انتخابات کشور را از بعد از پیروزی انقلاب در جریان همه انتخابات حضور داشتم یا مسئول از طرف حزب بودم یا از طرف حزب موتلفه یا از طرف دوستان و قطعا به شما می گویم که رای نمی آوریم و ایشان فرمودند ولو اینکه رای نیاورید این کار را نکنید و آسیب شناسی اش این است که به تکلیف شرعی مان عمل کردیم و رای نیاوردیم و این هم آسیب نیست این نعمت بزرگ الهی است و اینقدر خدا را شکر می کنیم که منسب و مقام برایمان اولویت نبود. ما به حجت شرعی مان عمل کردیم و بسیار هم خوشحالیم؛ این هم یک نوع فرهنگ است دیگر.

 

یادم هست که در آن زمان گفتند شما رای نیاورید و خیلی هم ناراحت بودید.

 

نه من اصلا ناراحت نبودم.

 

در مورد نفس و کلیت اعتقاد جبهه پیروان و شما می خواهم بپرسم، عده ای می گویید شما اصولگرایی به علاوه هاشمی هستید، این را قبول دارید؟

 

نه. ما یک ولی بیشتر نداریم این را محضر ایت الله هاشمی هم گفتیم نه حالا از قبل؛ در انتخابات پنجم بود دوستان بحث می کردند که چند نفر از آنها باشند نباشد مثلا فائزه هاشمی باشد ولی ما احساس کردیم نظر ولی مان این نیست اقای هاشمی اصرار داشت من و مرحوم عسگراولادی، مرحوم پرورش، مرحوم سعید عمانی، توکلی، عباسپور و میرسلیم رفتیم پیش ایشان، در ریاست جمهوری بودند، و ایشان گفتند چرا این کار را می کنید و گفتیم احساس مان این نیست که نظر ولایت مان این باشد که اینگونه عمل کنیم.

 

هاشمی گفت ولایت که حکم رسمی به شما نداده و گفتیم که ما نظر را رعایت می‌کنیم و به ایشان گفتم شما خودتان می‌دانید که ما یک ولی بیشتر نداریم و وقتی یک ولی داریم که آن هم مقام معظم رهبری است دیگر ما به علاوه  خط ولایت چیز دیگری نداریم و آن چیزی که تشخیص می‌دهیم این است که در هر زمانی هر یک از این افراد و شخصیت‌‌ها و چهره‌ها نوع رفتاری را داشته باشیم که ولی امرمان راضی است.

 

حالا مردم یا خوب می گویند یا بد می گویند و نمی دانند، آنهایی که فکر می کنند در یک گروهی ما مطابق نظر ولایت عمل نمی‌کنیم آنها این را نمی دانند که ما به وظیفه مان عمل می کنیم و اگر این را بدانند این حرف ها را نمی‌زنند.

 

درباره حساسیت و یا ملاحظه ای که بر واژه «اصولگرایان سنتی» دارید توضیح می فرمایید؟

 

حساسیتی نداریم میدان سیاست پر از این حرف ها و از این واژه ها است.

 

اگر خودتان بخواهید واژه ای را به کار ببرید چه واژه ای را به جای «سنتی» جایگزین می‌کنید؟

 

من این نوع تقسیم بندی ها را چون منطبق با نظام، اسلام و موازین نمی دانیم اشکال می کنم. یک زمانی این بحث ها را نشریه عصر ما مجاهدین انقلاب در آورد که مثلا اصولگریان سنتی و اصولگرایان قدیم و جدید و  بعضی ها هم می نویسند new حتما خارجی اش را هم می گذارند و زمانی گفتند اینها محافظه کار و راست هستند و چپ قدیم و چپ جدید و مسائل خوبی نیست و هیچ کدامشان هم منطبق بر واقعیت نیست و زمانی می گفتند جناح راست به ما و خودشان هم مانده بودند در حالی که جناح راست یعنی طرفدار غرب و طرفدار سرمایه داری ما که همه عمرمان را با غرب و نظام لیبرال دموکراسی و کاپیتالیستی و نظام کمونیستی جنگیدیم و این که نمی شود.

 

بعد هم راست یعنی غیرانقلابی کمونیست ها معتقدند راست یعنی غیرانقلابی و چپ یعنی انقلابی و نگاه می کردیم انقلابی تر از ما  چه کسانی هستند و عمرمان را در انقلاب به سر آمده و این اصطلاحات غلط را نظر دارم که دوستان به کار نبردند و ضمن اینکه بعضی هایشان خلاف اخلاق است و این خلاف اخلاق را شخصا بدم می آید، منهای مسائل دینی.

 

در مبانی اخلاق اسلامی هم این است که اگر به کسی چیزی بگویید که خوشش نیاید این غیبت است و ممنوع است حالا یک کسی مویش یک رنگ است و کسی دیگری یک رنگ دیگر است و خوشش نمی آید کسی بگویید موی من این رنگی است حال یک وقتی مو می ریزد این چه ربطی دارد به مسائل دیگر.  اسلام از این چیزها خوشش نمی آید.

 

طرف در مدینه وضو می گرفت آب اضافی می ریخت پیغمبر اسلام گفت در وضو اصراف نکنید؛ طرف گفت یا رسول الله دارم وضو می گیرم فرمودند حتی در آب روان که وضو می گیری هی آب نریز چون طرف به این کار عادت می کند به همین دلیل در وضو بار اول که آب می ریزی واجب است و بار دوم جایز است حتی مستحب هم نیست بار سوم حرام است و وضو را باطل کردی و این خیلی جالب است و اسلام می گوید به هر کسی احترام بگذارد آنچه که خودش دوست دارد. 

 

مثلا حزب مشارکت، حزب موتلفه اسلامی، جبهه پیروان خط امام حالا می گویند این سنتی است حالا سنتی خوب است یا بد. سر موسیقی سنتی خیلی خوب می شود، سر مسائل سیاسی سنتی بد می شود و اینها چیزهایی است که با فرهنگ مان نمی خورد حال شما فرض کنید در عالم سیاست به آدم بد یا خوب بگویند به نفع آدم است و در عالم سیاست شهرت پیدا می کند به شرط اینکه درست عمل کند.

 

پس چه واژه ای را به کار ببریم.

 

همان اسامی را بگوییم . الان می گویند ما اصولگرا هستیم همان اصولگرا، چه دلیلی دارد بگوییم این سنتی حالا معادلش چه می شود اگر سنتی به معنی قدیم را در مقابل مدرن به کار می بریم اینا سنتی اند و اینها هم اصولگرایان مدرن هستند حالا باید بگوییم برادر و خواهر اینکه می گویید مدرن یعنی فرهنگ غرب و تو غرب زده و خودباخته در مقابل غرب هستی و چپ و راست فرهنگ مارکسیستی است غیر از آن چپ و راستی که در مجلس فرانسه بوده، تو بازگشت به ارتجاع کردی به قول خودت علاوه بر اینکه من نوگرا هم هستم آخه چه نوگرایی. همان اسم خودش را بگذارید آقا موتلفه اسلامی این را می گوید، جبهه پیروان این را می گوید، رهروان این را می گوید اقای احمدی نژاد این را می گوید حزب رایحه خوش این را می گوید یک کسی چیز دیگری می گوید.

 

آقای دکتر به نظر می رسد که اصلاح طلبان برنامه جدی برای انتخابات دارند و بین خودشان هم عنوان می شود که باید قدرت را پس بگیریم و مدل مناسب برای ورود اصولگرایان به رقایت های انتخاباتی چیست؟

 

فرق است بین اصلاح طلبی و اصلاح طلبان. اطلاح طلبان شهروندان این کشور هستند و حقوق شهروندی دارند و حق هم دارند برای انتخابات مجلس و همه جا هم فعالیت کنند و این می شود اصلاح طلبان؛ خط اصلاح طلبی خطی نیست که منطبق بر خط امام و ولایت و خط انقلاب اسلامی باشد بلکه با آن فاصله دارد البته برخی چیزها را مثل اسلام و ولایت فقیه را قبول دارند و برخی هایشان هم قبول ندارند.

 

 اصلاح طلبان برای مجلس کار می کنند و این براساس حقوق شهروندیشان است و اینکه فرمودید اینها می کوشند قدرت را دست بگیرند قدرت گرایی همیشه خطر است اگر یک حزب یا شخصیت و گروه برای قدرت کار کند شرک خفی از نظر اسلام است و این مسئله را در کتاب آنچه از تحزب و تشکل باید بدانیم در مسئله احزاب اسلامی دقیقا شرح دادم حزب تکلیف گرا و وظیفه گرا چه وظیفه انسانی و چه وظیفه الهی ، وظیفه انسانی انسان می شود ولی حزبی که می گوید من باید قدرت را به دست بگیرم  «من» می شود و این همان است که امام می گفت این من من شیطان است و قدرت را می خواهد در دست بگیرد که چه کار کند؟ اهداف انقلاب را برآورده کند؟ یا خودش صاحب قدرت شود و خواسته های خودش را برآورده کند؟ کدامش است؟ اگر مجموعه ای در فکر قدرت طلبی و قدرت گیری هست میخواهد اسمش را اصولگرا بگذارد اصلاح طلب بگذارد می خواهد هر چه دلش می خواهد بگذارد مجاهد خلق بگذارد فدایی خلق بگذارد هر چه می خواهد بگذارد این بوی تعفن قدرت طلی و ریاست طلبی دنیا پرستی آشکار می شود و این چیز بدی است اما اگر می خواهد خدمت کند مشکلی نیست.

 

جلساتی را با جبهه پایداری برگزار کردید ائتلاف را در جریان اصولگرایی  چقد محتمل می دانید؟

 

بحث هایمان راجع به همگرایی بود که در این دوره با توجه به وظایفی که در پیش رو است با هم همراهی کنیم نه برای اینکه مجلس از آن ما باشد و دیگران نباشند نه؛  الان ولی امر مسلمین می فرمایند که دنیا در یک پیچ تند تاریخی است به سرعت نیاز است مراقبت و رصد نیاز داریم و می فرمایند جهان به طرف نظم جدید جهانی می رود خب ما هم دهه چهارم انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مان است بعد از این چیز در دهه چهارم چه مجلسی لازم است که متقضیات مجلس دهه چهارم را توجه کند منطقه را بفهمد بشناسد و بتواند کار کند جهان و تحولات جهانی و نظم جدید جهانی را متوجه بشود چه نمایندگی با چه ترکیبی باید در مجلس برود با توجه به این مشکلات ناهنجاری ها و ناهمواری هایی که هست چه نمایندگانی باید بروند که به هیچ وجه زیر بار مسئله پول گرفتن و اینها نباشند.

 

ما دو هزار و خورده ای نماینده به مجلس آمده و رفته داریم و در این نوع نه دوره از بین اینها 290 تا خوب که داریم از بین غیر اینها هم با اینها را جمع کنیم می توانیم 290 تا نماینده مطلوب به ملت معرفی کنیم و ملت هم بررسی کند ببیند اینها بهتر از بقیه می توانند برای ملت نظام و کشور و اسلام و مسلمانان و دنیای جدید جهانی کار بکند خب آن را رای بدهد.

 

به نظرتان ائتلاف شکل می گیرد؟

 

وقتی ما مبنایمان سهم خواهی نیست چیزی که از دلایل وحدت سهم دهی است آقا ما یک حزبیم آنها هم یک حزبند اینها هم یک حزبند و اینها هم یک گروهند دو تا از من دوتا از تو دو تا از او و بعد دعوایشان می شود که چرا من دو تا مثلا موتلفه با 240 تا و تشکیلات و استان و شهرستان ها یکی و بعد مثلا فرض فلان گروه که تعدادش به اندازه یک دفتر شهرستانی موتلفه هم نیست یک کاندیدا از این حرف ها پیش می آید دیگر وقتی که سهم خواهی بود این حرف ها پیش می آید وقتی که وظیفه یابی بود که آقا چه کسی اصلح است اصلا موتلفه نباشد مثلا آن گروه نباشد اصلا پایداری نباشد این آن کسی است که واجد شرایط است در هیچ یک از ما گروه های ما نیست خب رای می دهیم.

 

ادامه دارد...